نتایج جستجوی عبارت «مدرسه‌ شهید مصطفی خمینی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها ‌می‌کردند. تا بچه‌ها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود‌. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمی‌کردند. برخی...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید احمد محمدی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
غنچه وجود احمد در آن زمانیکه غنچه‌های گل محمدی دشت و دمن را در شهرستان نی‌ریز آراسته بودند ـ20/2/1336ـ شکفت و خانه پدر و مادری مؤمن را پر از شور و شعف و شادمانی کرد. دوران طفولیت را در خانواده سپری و همراه با دیگر همسالان خود وارد مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و پس ازآن به استخدام ارتش در آمد. دوره آموزش درجه‌داری نیروی زمینی را در رشته مخابرات با موفقیت به اتمام...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید حسین یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد حسين ياراحمدي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. گمان مبرید آن‌هایی که درراه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند؛ بلکه زنده‌اند و نزد خدای خود روزی می‌خورند. حمد و سپاس مخصوص خداوند تبارک‌وتعالی است که ما را از لخته خونی آفرید و ما را از نیستی، هستی داد. سپاس و درود به تمام پیامبران گرامی، از حضرت آدم (ع) تا خاتم انبیا (ص) و ائمه اطهار (ع)، مخصوصاً سرور شهیدان حسین‌ابن‌علی (ع) سرور آزادگان دنیا و جهانیان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانه‌ام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشک‌شده و قلب مرده‌ام را یاری نما تا بتوانم لحظه‌ها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچه‌های باصفا و زیبای...
بیاد شهید محمد طاهری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
از فتح خیبر آمده محمد آمـد محمد لیک جسم پرخون در آرزوی مرقد حسینی باد صبا بر گو تو بر شهیدان باشد محمد میهمان محمود شد طاهری با پیکر مطهر از خون سرخ نوگلان پرپر در فصل گل چون لاله داغداریم خون شد دل ما از غم محمد وصل حسین را میدهد بشارت پشت پدر خم گشته دیده اش کور چون آرزو دارد شه شهیدان گوید که نبود قابلت حسین جان مادر ز داغ و مرگ این عزیزان...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علیجان شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بسم الله الرحمن الرحیم من علیجان شیخعلی، فرزند محمد، متولد 1345؛ این چند کلمه را به عنوان وصیتنامه می‌نویسم: چند کلمه درباره آخرت برای شما عزیزان می‌نویسم، موقعی که انسان می‌میرد و در جهان آخرت به سوی پروردگار خود می‌شتابد، در جهان آخرت نتیجه اعمال خوب و بد خود را می‌بیند، انسان اگر نیکوکار در این جهان بوده باشد، خوش و خوشحال و با خیال راحت وارد صف‌های نیکوکاران می‌شود و اگر کار بد کرده باشد از همان وقتی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید صفر علی زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
صفرعلی، ۱۳۳۰/۹/۱ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. هنوز چند سالی بیشتر از زندگی را تجربه نکرده بود که از نعمت داشتن پدر محروم شد و سرپرستی وی را مادرش به عهده گرفت. صفرعلی، در پی کسب‌وکار راهی کویت شد و از طریق کویت به‌سوی عراق و حرم مطهر امام حسین (ع) رهسپار گردید. در عراق توفیق زیارت حضرت امام خمینی (ره) را پیدا کرد و پیرو و مرید وی شد. ۱۳۶۷/۱/۲۲ با یک...
خط پدافندی تپه کدو
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
تپه کدو یکی از تپه‌های استراتژیک منطقه غرب و مشرف بر پادگان حاج عمران عراق می‌باشد که در عملیات والفجر دو به تصرف نیروهای خودی درآمد‌. حفظ این تپه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. چون هر طرفی‌ که در آن مستقر می‌شد‌، بر کل منطقه حاج عمران اشراف داشته و می توانست تحرک نیروهای طرف مقابل را کاملا" کنترل و بر آن اجرای آتش نماید . نگهداری و حفاظت از این تپه در سال 1362 به گردان کمیل...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید بیگ میرزا قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال عشر باز بعد از چند قرن طلوع فجر در ایران روشنی بخشید و ظلمات شب، یعنی طاغوت‌های زمان آمریکا و شوروی که می‌خواهند جلوی این روشنایی را بگیرند. ولی خورشید وقت (امام امت) مانع این تاریکی‌ها می‌شود. تمام مردم دیگر بیدار شده‌اند و بخصوص جوانان ما که مانند علی‌اکبر(ع) ندای «انی لا اُبالی بالموت» را سر می‌دهند و به سوی جبهه‌های نبرد می‌روند. این جوانان و پیران ما هستند که مردم حتی خدا باید...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد علی رهنورد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد علي رهنورد »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که تفسیرگر آیه‌های عشق و بندگی در دنیای خاکیان شدند. در حریم وصل، چون مجنون، قدم در کوی لیلی نهادند و سر و جان را به میدان معامله برده و رشته کار را یکجا به دست یار سپردند. آری! سخن از شهرام است. از واصل طریق الی الله و عرش نشین سنگر توحید. از مجنون‌صفتی که گل وجودش، سال ۱۳۴۷ در یک‌شب پربرف زمستانی، در شهر تهران، میان باغی شکفت که باغبانش افسری...